خانه ای خواهم ساخت....

خانه ای خواهم ساخت...
آسمانش آبی !
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور !
ساحت باغچه اش پر ز نسیم !
حوض ماهی پر آب !
قامت پاک درختانش سبز !
... و تو را خوهم خواند که در این خانه کنارم باشی !!!
سینه آینه تصویر تو را میجوید...
که در آیی چون نور !
تو بدین خانه بیا :
در خیابان امید !
کوچه باور سبز !
نبش میدان صبوری !!!
آن جا .
خانه ای خواهی یافت...
سر در خانه چراغی روشن !
روی سکویش گلدان گلی !
در دل خانه اجاقی دلگرم !
با حضور تو در این خانه چه جشنی برپاست !!!
آسمان شب این خانه پر از چشمک مهتاب و نسیم !
ناودانش پر موسیقی آب !
ای سر آغاز امید...
تو بدین خانه در آ !
من به دیدار تو می اندیشم...
و به آرامش بودن با تو !!!
تو بدین خانه درا

                                 

نظرات 1 + ارسال نظر
سالار یوسفی جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:22 http://www.antiwomans.blogsky.com

سلام زهرا خانم.نمی دونم این شعر از چه کسی بود،اما بسیار عالی بود و بی نظیر.از حق نگذریم کپی بسیار شبیهی به آثار سهراب داشت.اما خیلی توتنمند بوده،اونی که تونسته انقدر نزدیک به سهراب شعر بگه.واقعا خسته نباشه.

سربلند ، پیروز ، پایدار باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد